Thursday, April 7, 2011

مجاهد شرف دارد به اصلاح طلبانی مانند مهاجرانی و کدیور

امروز اگر پرونده خیلی از دوستان را در اروپا و آمریکا و کانادا و ... نگاهی بندازیم میبینیم که دوستان دلیل پناهندگی خود را عضویت در سازمان مجاهدین عنوان کرده اند چه بسا این افراد اصلا و ابدا با این سازمان نسبتی ندارند. جوانانی که در دهه 60 فقط بخاطر فرار از کشور و سربازی و در جستجوی آمال خود از مرزهای غربی کشور خارج شدند و در دام رجوی ها افتادند بدون کوچکترین وابستگی ایدئولوژیکی به جبر زمان مسیر سرنوشتشان تغییر یافت. بگذریم که این سازمان در مشی خود تغییر اساسی داده و سالهاست که بصورت مدنی بفعالیت خود ادامه میدهد.
همین دیروز دریک اقدام شنیع پیکر حقوق بشر در ایران شرحه شرحه میشود و انسان هموطن دربندی را عامدانه در زندان میکشند و متعاقب آن و در یک اقدام هماهنگ برای از بین بردن بوی کثیف جنایت, حاکمیت و بازوی اصلاح طلب آن شروع به ارسال لینک های تنفر نسبت به سازمان مجاهدین کرده و درصدد اقنائ افکار عمومی و توجیه این جنایت برمی آیند که اگر این توجیه شود آن(قتل های 67) هم توجیه میشود.
البته این فقط شامل مجاهدین نشده و سلطنت طلب و مشروطه خواه و بهایی و درویش و غیره هم مستثنی نبوده و سهم خود را از این تنور نفرت جمهوری خمینی  دریافت کرده و میکنند. مهم آنست که کسی جز حاکمیت و اصلاح طلب قد علم نکند.
حال تصور کنید که چگونه طائب در قالب یک سوتی! اعلام میکند که وزارت اطلاعات تعدادی را تطمیع میکرده تا در جهت تخریب و تفرقه در بین اصلاح طلب ها عمل کنند. که خود این سوتی باعث میشود که اصلاح طلب ها در قالب یک مدعی ظاهر شده و قیافه حق بجانب بگیرند! همان وزیر اطلاعاتی که سالی یکی دو بار حرف میزند و بخیال خیلی ها سوتی میدهد!  آقای مهاجرانی  در قیاس حوادث ایران و مصر درفشانی کرده و میفرمایند که حوادث ایران کاملا متفاوت بوده و خامنه ای بدلیل پاکیزگی و نداشتن کوچکترین نقطه خاکستری سرنوشت مبارک را نخواهد داشت! کدیور اصرار دارد که "خواست های حداقلی در برابر مقاومت حداکثری" داشته باشیم یعنی مثلا بگوییم آزادی زندانی سیاسی و نه چیز دیگر, شما ببینید این حرف در نفس خود  ظاهرا هم بی خطر و منطقی بنظر میرسد ولی وقتی شما کارشناس سیاسی رژیم را در شبکه الجزیره اینترنشنال میبینید که در سئوال مجری شبکه  که در مورد اعتراضات  اخیر ایران میپرسد میگوید" در ایران مردم بدنبال رای خود بودند و اختلافاتی در شمارش آرا بود ولی مردم هرگز بدنبال سرنگونی نظام نبودند".  یعنی وقتی در سونامی حوادث دیکتاتور برانداز خاورمیانه, درخواست آزادی زندانی سیاسی و شمارش آرا از طرف مردمان آن کشور برای یکی از این دیکتاتورها پیروزی هم محسوب میشود و مقبولیت آنها را میرساند. در کشوری که بیش از سیصد کشته و صدها اعدامی و هزاران زندانی سیاسی در دو سال اخیر نه تنها کوچکترین امتیازی از حاکمیت نگرفته  بلکه ته مانده انسانیت هم در اینجا لگد مال شده است در حالیکه در کشورهای همجوار با یک دهم این تلفات و در ظرف چند روز حاکمان مستبد خود را سرنگون کرده و یا در شرف سرنگون کردن هستند اینجاست که شما نقش مکمل طائب و مهاجرانی و کدیور و سایرین را میبینید که چگونه کشتی شکسته جمهوری اسلامی را به ساحل مغفرت هدایت میکنند حال شما تصور کنید که چگونه مبارزان داخلی و جوانانی که هزینه اصلی را میپردازند در لاک نومیدی فرورفته اند او از خود میپرسند که چرا آنها توانستند و ما نتوانستیم؟!.

No comments:

Post a Comment