Thursday, March 24, 2011

بدون شناسایی ستون پنجم خامنه ای پیروزی بر این رژیم غیرممکن است

"ستون پنجم به گروهی از مردم گفته می‌شود که در نهان به تضعیف گروه بزرگتری که ظاهرا باید به آن وفادار باشند می‌پردازند. این اصطلاح از زمان جنگ داخلی اسپانیا در عرصه نظامی و سیاسی رایج شده است." این تعریفی است که باختصار از ستون پنجم میتوان بدست داد. امروز قذافی با ستون پنجم خود به جنگ مردم خود و ائتلاف جهانی رفته است. ستون پنجم قذافی بصورت سلول های خفته ای که بیدار شده اند به کشتار مخالفان می پردازند  طوری که نمیتوان مخالف و موافق را تشخیص داد. اهمیتی که این ستون برای قذافی دارد از کل نیروی نظامی این کشور بیشتر است.
اگر بخاطر داشته باشید در عاشورای معروف سال 88 که نظام در اوج زبونی کنترل خیابانها را از دست داد متعاقب آن شاهد بیانیه های مشابهی بودیم که از داخل و خارج بصورت سازمان یافته منتشر شدند که محتوای همگی آنها دعوت به آرامش و حفظ نظام بود که نهایتا با ایجاد دودستگی در سطوح بالای جنبش و طرح های باشکوهی مانند اسب تروا جنبش را از اوج به پایین کشید و چنان رکودی در آن ایجاد کرد که خامنه ای با چندین لشکر بسیجی و لباس شخصی اش در ماهها بعد از انتخابات از اعمال آن عاجز بود. 25 بهمن هم نمونه دیگری از فعالیت این ستون پنجم در سطوح بالای جنبش بود که از سلول های خفته در آن بیرون آمده و به کمک رژیم شتافتند. در زمانی که کل خاورمیانه در تب تغییر میسوخت آقایان ادعا میکنند که این رژیم تافته جدابافته ای است که رهبر جنایتکار آن کوچکترین لکه خاکستری در پرونده اقتصادی خود ندارد! آیا اظهارنظرهای اینچنینی میتواند یک اظهار عقیده معمولی باشد؟ و ما باید بعنوان انسانهایی که به دموکراسی اعتقاد داریم به آن احترام بگذاریم؟!
دوستان و هموطنان گرامی به هوش باشید که با ستون پنجم بسیار هوشمند رژیم بخصوص در خارج از کشور که عمده رسانه های جنبش سبز را در اختیار دارد غلبه بر رژیم مستبد و دیوانه خامنه ای محال مینماید. امروز که جنبش در خیابانها نیست و فعلا فرصتی برای خودنمایی ندارد میتوان این ستون پنجم را شناسایی و در معرض قضاوت همه قرار داد تا بتوانیم در آینده نزدیک و سربزنگاه های تاریخی دچار تعلل و دودستگی نشویم و فرصت هایمان توسط عده ای معلوم الحال سوزانده نشود و اسیر اسب یا اسب های تروای دیگری نگردیم

Saturday, March 19, 2011

برخورد غیر دموکراتیک اصلاح طلبان مدعی دموکراسی با رضا پهلوی

چگونه است که وقتی مردم دهان به اعتراض می گشایند و از گستاخان دروغگویی  مانند مهاجرانی و کدیور انتقاد میکنند اصلاح طلبان مظلوم نمایی کرده و فورا دم از دموکراسی میزنند و ادعا میکنند که هر کس حق اظهار نظر دارد ولی وقتی کوچکترین سخنی از رضا پهلوی میشود همه اصلاح طلب ها مرزهای نزاکت و توهین و دموکراسی را پشت سر میگذارند و از هیچ اتهامی به ایشان دریغ نمیکنند در صورتیکه خود دارای سیاه ترین پرونده در 22 سال حکومت نا اسلامی هستند. کوچکترین انتقادی از اصلاح طلب ها یعنی ایجاد تفرقه و کوچکترین تلاش برای اتحاد با ایرانیان سکولار و مدرن در خارج و داخل از نظر اصلاح طلب ها خیانت بشمار می آید. اصلاح طلب ها غالبا از زبان تمام مردم ایران صحبت میکنند و ادعا دارند که پهلوی ها هیچ جایگاهی در ایران ندارند با اینحال ریسک نکرده و در اتحادی ناخوانده با اصولگراها رضا پهلوی را میکوبند بمعنای دیگر زیر لینکهای مربوط به رضا پهلوی دیگر نمیشود بسیجی را از اصلاح طلب تشخیص داد. مگر شما نمیگویید که او هیچ جایگاهی در بین ایرانیان ندارد؟ پس چه ریگی به کفش دارید که تا نام رضا پهلوی می آید شدیدترین جبهه گیری را میکنید و دم خروس در ادعای دموکراسی خواهی تان را آشکار می کنید؟ مگر نه اینست که در آینده آزاد ایران شورای نگهبانی نیست و هر ایرانی دارای یک رای است؟ چگونه است که اصلاح طلب ها هرگز پاسخگوی اشتباهات خود نبوده و با کمال فراغ بال مردم را به دوران طلایی خمینی دعوت میکنند ولی رضا پهلوی باید پاسخگوی اشتباهات پدر و پدر بزرگ خود باشد و حق ندارد از سلطنت مشروطه یا پارلمانی سخن بگوید؟ من از جماعت بسیجی و حاکمان فعلی انتظاری ندارم ولی وقتی که اصلاح طلب ها و سبز های ذوب شده در اصلاحات را در دشمنی با رضا پهلوی میبینم, نمیتوانم رفتار متناقض شان را درک کنم. اگر واقعا به دموکراسی اعتقاد دارید اجازه دهید که همه حق اظهار نظر داشته و مردم تعیین کننده باشند نه اینکه خود را بجای مردم جا زده و برای آنها تعیین تکلیف کنید.

Thursday, March 17, 2011

رضا پهلوی: حاضر به توافق و همکاری با آقایان موسوی و کروبی برای عبور از نظام هستم

رضا پهلوی در پاسخ به مجری برنامه افق که پرسید: آیا حاضرید که با آقایان موسوی و کروبی همکاری کنید ؟ گفت: که در صورت تبیین اهداف روشن و برای عبور از نظام حاضرم با آقایان کروبی و موسوی همکاری کنم چون معتقدم که با این نظام نمیتوانیم به دموکراسی برسیم